جدول جو
جدول جو

معنی پای پش - جستجوی لغت در جدول جو

پای پش
آواز پای
تصویری از پای پش
تصویر پای پش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پای پشتی
تصویر پای پشتی
در کشتی، یکی از فنون کشتی، پشت پا، برای مثال گر دل نزدیش پای پشتی / پشتی کن خویش را بکشتی (نظامی۳ - ۴۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پای پوش
تصویر پای پوش
پا افزار کفش، نوعی از پا افزار چموش چاموش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا پوش
تصویر پا پوش
کفش، پای افزار، نعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای جوش
تصویر پای جوش
شولان و شاخ تر که از ریشه درخت روید پاجوش
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از قدح و پیاله شرابخواری صراحی بزرگ دراز که بصورت پای پیل سازند پیلپا گاوزر، حربه و گرزی مانند پای پیلپیلپا، صاحب مرض دا الفیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای پیچ
تصویر پای پیچ
لفافه ای که مسافران بر پای پیچند پاتابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای وپر
تصویر پای وپر
تاب و توان قدرت توانایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای گر
تصویر پای گر
پایکوب پای باز رقاص پاکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای سپر
تصویر پای سپر
پاسپر پاسپار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای داش
تصویر پای داش
پاداش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خوش
تصویر پای خوش
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پری وش
تصویر پری وش
مانند پری، پری وار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پری فش
تصویر پری فش
پریوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی پیش
تصویر پی پیش
دوم در حق بازی کردن بعد از پیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای پیل
تصویر پای پیل
دارای پایی مانند پای فیل، فیلپا، پیلپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پری فش
تصویر پری فش
پریوش، مانند پری، پری وار، پری روی، پری پیکر
فرهنگ فارسی عمید
دردی کش، شرابخوار: بهار گشت و هوا مژده شراب رساند زمین میکده رالای کش باب رساند. (دانش آنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از های پر
تصویر های پر
اپر ابر پیشوندی است
فرهنگ لغت هوشیار
((پَ))
نوعی عمل جراحی که در آن برای تغییر مسیر یکی از جریان های طبیعی بدن مجرایی فرعی را در محل پیوند می زنند
فرهنگ فارسی معین